وقتی به مردم میگویم کارم مطالعهی مغز نوجوانان است، واکنش فوری آنها اغلب به جوک میماند. مثلاً میگویند: «چی؟ مگر نوجوانها مغز دارند؟»
سارا جین بلیکمور، کتاب ابداع خود را با این جملات شروع کرده است. شاید ابتدا به نظر برسد این طنز میخواهد توجه ما را به محتوای کتاب جلب کند. اما واقعیت این است که موضوعی فراتر از یک طنز ساده در پس این جملهها پنهان است، موضوعی در خور توجه: «اغلب افراد جامعهی ما، نوجوانی را به عنوان بخشی طبیعی از زندگی یک انسان به رسمیت نمیشناسند».
تجربهی شخصی برخی از ما در ایران نیز چندان متفاوت نیست. وقتی میگوییم با نوجوانان کار میکنیم، یا عاشق نوجوانها هستیم. با تعجب نگاهمان میکنند و گاهی حرفهایی از این دست تحویلمان میدهند: «راستش را بگو، خود به خود افتادی در مسیر کار با نوجوان، خودت انتخاب نکردی! یا وای نه! نوجوانها وحشتناکند!»
یافتههای علم عصبشناسی در عصر حاضر نشان داده که ویژگیهای رفتاری نوجوانان، که بسیاری از ما ممکن است از رویارویی با آنها بهراسیم، بازتاب مرحلهی مهمی از رشد مغز است. این یافتهها به ما کمک میکنند، به جای آن که نوجوانی را به چشم یک دورهی گذرا یا انجراف بنگریم، رویکرد مثبتی به آن داشته باشیم.
دورهی نوجوانی در واقع یک مرحلهی مهم از زندگی فرد است که در ساخته شدن هویت فردی و اجتماعی او اهمیت زیادی دارد. تغییرات فیزیولوژیک مغز در این دوره نقشی تعیین کننده دارد در این که ما در بزرگسالی چه جور آدمی خواهیم شد.
وقتی از این زاویه به نوجوانی نگاه میکنیم. اهمیت آن بیشتر بر ما آشکار خواهد شد.
به چه زمانی میگوییم نوجوانی؟
در واقع یک پاسخ قطعی برای این پرسش وجود ندارد. نخستین کسی که نوجوانی را به عنوان یک دورهی رشد معرفی کرد، استنلی هال روانشناس آمریکایی بود. او فاصلهی حدود ۱۲ یا ۱۳ سالگی تا بین ۲۲ و ۲۵ سالگی را دورهی نوجوانی در نظر گرفت. بسیاری از محققان امروزی نوجوانی را فاصلهی تغییرات بیولوژیکیِ بلوغ و نقطهای که در آن فرد به نقش ثابت و مستقلی در جامعه میرسد میدانند.
در مجموع تعریفهای متنوع و زیادی برای دورهی نوجوانی وجود دارد، و به نظر میرسد در جوامع صنعتی این دوره در حال کش آمدن است.
اما آنچه اهمیت دارد این است که شناخت و آگاهی ما از رشد مغز در دورهی نوجوانی، برنامهای را که ما برای این گروه سنی داریم تعیین خواهد کرد. از مهمترین پیامدهای تعریف دورهی نوجوانی، تعیین سیاستهای آموزشی و اجتماعی سازگار با آن است.
در کتاب ابداع خود چه میخوانیم؟
کتاب ابداع خود، ابعاد متنوعی از زندگی نوجوان را از زاویهی رشد و کارکرد مغز و علوم اعصاب بررسی کرده است. شناخت و درک ما از شیوهی تغییر مغز در دورهی نوجوانی، این امکان را برای ما فراهم میکند که نوجوانمان را بهتر درک کنیم، رابطهی سالمتری با او داشته باشیم، و فرصتهایی برای رشد او به وجود آوریم.
فهرست کتاب ابداع خود
- سخن مترجم
- نوجوانی انحراف نیست
- درکی از خویشتن
- سازگاری
- درون جمجمه
- درون مغز زنده
- مغز همیشه شکلپذیر
- ذهن اجتماعی، مغز اجتماعی
- درک دیگران
- انواع مناسک ریسک
- وقتی اوضاع درست پیش نمیرود
- آموزش مغز
- سفر است که اهمیت دارد
دربارهی نویسنده
سارا جین بلیکمور استاد علوم عصبشناسی در کالج دانشگاهی لندن است. او بیش از ۱۲۰ مقاله در مجلات علمی منتشر کرده و جوایز متعددی را برای تحقیقات خود برنده شده است، از جمله مدال اسپیرمن انجمن روانشناسی بریتانیا، جایزه ذهن و مغز جوان تورین، جایزهی روزالیند فرانکلین انجمن سلطنتی، و جایزه پژوهشی کلاوس جی جاکوبز.
این کتاب در کارگروه سلامت نوجهان انتخاب و ترجمه شده است و میتواند برای همهی کسانی که به نوعی با نوجوانان سر و کار دارند، منبع ارزشمندی باشد.